.............


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام خوش اومدین به دل تنهای من امیدوارم لحظات خوب و خوشی داشته باشید نظر فراموش نشه خوش و پیروز باشید راستی تبادل لینکم کنید بعد پیام بدین منم شمارو لینک کنم

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دل تنها و آدرس dellonly.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 68
:: کل نظرات : 139

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 51
:: باردید دیروز : 4
:: بازدید هفته : 55
:: بازدید ماه : 163
:: بازدید سال : 4960
:: بازدید کلی : 16116

RSS

Powered By
loxblog.Com

.............
شنبه 14 تير 1393 ساعت 13:44 | بازدید : 747 | نوشته ‌شده به دست دل تنها | ( نظرات )

من ... و ١٧ سالمه! من ادمى بودم كه به هيچكس تا همين 

 

شش ماه پيش دل نبستم! 

 

به طور اتفاقى يكى از اشناهاى دوستمو كه اسمش امير بودو 

 

ميشناختم! بعضى وقتا ميديدمش اما اصلا ازش خوشم 

 

نميومد! تا اينكه بعد چندوقت توى نت پيداش كردم! و كاش 

 

هيچوقت جوابشو توى چت نميدادم! كم كم خيلى باهم جور 

 

شديم! اوايل مثل دادشم بود حتى داداش صداش ميكردم! اما 

 

بعد گفت كه دوست نداره منم ديگه بهش نگفتم! اونقد باهم 

 

راحت بوديم كه همه چيزو به من ميگفت و منم در همه 

 

صورت باهاش بودم! تا اينكه يه روز گفت دوست دختر 

 

گرفتم بالاخره(يه مدت بود با كسى نبود) ! من اول خيلى 

 

عادى گفتم ااا چه خوب اما بعد... بعد چند وقت احساس کردم

 

نه نميتونم با اين احساس كه نميدونم چيه كنار بيام! 

 

يه روز رفتيم بيرونو به طور كاملا ناگهانى بوسش كردم و 

 

اونم همراهى كرد! بعد از اون روز من ديگه مثل قبل نبودم!! 

 

با خيليا بودم اما اون احساس.... 

 

رفته رفته از بودنش خوشحال و از نبودنش دنيا رو سرم 

 

خراب ميشد! وقتى با كسى ميديدمش ديوونه ميشدم اما خب 

 

من خيلى خود دارم!

 

خلاصه بعد چند وقت نميدونم كى بهش گفت كه من دوسش 

 

دارم! اول انكار كردم اما وقتى ديدم كه كى اين حرفو زده 

 

ميخواستم بميرم! صميمى ترين دوستم! با اينكه حس منو ب 

 

اون ميدونست باهاش دوست شد! و همه چيو به امير گفت!

 

اون لحظه تنها كارى كه كردم فقط دويدم! نميدونستم كجا 

 

دارم ميرم! فقط ميدويدم! يه دفعه خوردم به يه ماشينو ديگه 

 

هيچى نفهميدم!

 

وقتى بيدار شدم همه جا سفيد بود! فكر كردم مردم اما صداى 

 

مامانمو كه شنيدم فهميدم نه نمردم! فهميدم امير دنبالم كرده و 

 

وقتى ماشين زده بهم اون اوردم بيمارستان!يه ماه و نيم تو کما

 

بودم! خود امير بيرون نشسته بود! من به هواى سر درد 

 

دكترو خواستم! وقتى اومد بهش گفتم كه به همه بگه من 

 

حافظمو از دست دادم! هه مثل فيلما! اما واقعيت بود! قيافه 

 

اميرم داغون شد وقتى دكتر بهش گفت!به مامانم يه چشمك 

 

زدم كه يعنى من خوبم! چون از همون اول از همه چى خبر

 

داشت! بعد رفت بيرونو امير بعد چند ديقه با قيافه تركيده 

 

اومد تو! من اونقدر سرد نگاهش كردم كه گريش گرفت! يه 

 

دفه نشست رو زمينو فقط زار ميزد! من با اينكه تو قلبم 

 

آشوب بود اما كارى نتونستم بكنم! خدايا چى ميشنيدم!سارا 

 

همون شبى كه من تصادف كردم خودشو از پنجره پرت کرده

 

پائينو درجا مرده! امير ميگفت كه هميشه دوستم داشته اما 

 

نگفته! پرستارا اومدن ببرنش! نميتونستم چيزى بگم چون من 

 

اونو نميشناختم! كاش ميگفتم امير وايسا من فراموشى نگرفتم 

 

اما ... آخرين نگاه اميرم، عشقم، زندگيمو ديدم! اما نمیدونستم

 

كه يه رب بعد امير من بخاطره سكته قلبى براى هميشه از 

 

پيشم ميره! 

 



|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
غریبه آشنا در تاریخ : 1393/5/30/4 - - گفته است :
این داستان خودت بود یا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بد بود واقعی دارم گریه میکنم

<-CommentGAvator->
سحر در تاریخ : 1393/4/18/dellonly - - گفته است :
سلام
این داستان واقعی بود
داستان زندگی خودت؟

<-CommentGAvator->
angel20 در تاریخ : 1393/4/15/dellonly - - گفته است :
عزیزم هر کسی ارزش دوست داشتن نداره موفق باشی

<-CommentGAvator->
محمد و مونا در تاریخ : 1393/4/14/6 - - گفته است :
نمیدونم چی بگم تو شوکم خیلی غمگین بود

<-CommentGAvator->
محمد و مونا در تاریخ : 1393/4/14/dellonly - - گفته است :
خیلی داستانت غمگین بود نمیدونم چی بگم تو شوک هستم ادم گاهی بخاطر یه اشتباهش باید سالها عذاب بکشه


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: